۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

دختر مومن و مذهبی به خواستگار احمدی نژادی جواب رد داد

یکی از نزدیکانم که طرفدار احمدی نژاد است، دیروز مرا در خیابان محله دید و خواست برایم دردل کند. اول کمی به سبز پوشیدنم و طرفداری هایم از موسوی غر زد و بعد که سر دلش باز شد، چند تا از ماجراهای مربوط به خواستگاری های اخیرش را برایم تعریف کرد که یکی از آنها خیلی مهم است. او که به زعم خودش آدم مذهبی و حزب الهی و پیرو ولایت فقیه است، دنبال دختری می گردد که با 14 سکه بله را بگوید. هر چه به او گفتم دوره و زمانه عوض شده و دختر 14 سکه ای پیدا نمی شود و باید دیدگاهت را عوض کنی و... به گوشش نرفت و استدلال های اعتقادی خودش را داشت (که البته محترم است) اما جالب اینجاست که با دختر یک خانواده بر سر تعداد سکه ها و نحوه عروسی به توافق می رسند ولی به یکباره با شرط عجیبی از طرف دختر مواجه می شود. دختر که فردی بسیار محجبه و مذهبی و حتی انقلابی بوده و همه جوره با معیارهای مذهبی این جوان بسیجی همخوانی داشته، شرط می گذارد که اولا دور آخوندها را باید خط بکشی (چون گفته که فقط به دو سه تا آخوند اعتقاد دارد - ولی اسم آنها را نگفته) و دوم اینکه دور احمدی نژاد را هم باید خط بکشی و حرفی از او به میان نیاوری. این بسیجی که فکر می کرده دختر مورد علاقه اش از همه نظر مطابق با معیارهای اوست و تمام شرایط و ملاک های متشرعانه اش را پذیرفته، درجا میخکوب می شود و می گوید آخه احمدی نژاد چه ربطی به زندگی ما داره... طفلک مادرمرده نمی دونید چه حالی داشت وقتی اینها را تعریف می کرد. اصلا فکرش را هم نمی کرد که یکی از مومن ترین و نجیب ترین دخترهایی که سراغ داشته، "خط کشیدن دور احمدی نژاد" را ملاک ازدواج عنوان کند. حالا نوبت من بود که نصیحتش کنم ولی کجا بود گوش شنوا؟ سری دارد و سودایی... ولی فکر می کنم آن دختر تا همین جا هم درس های زیادی به این بسیجی داده و به اندازه یک عمر زندگی، او را راهنمایی کرده است. خوشبخت شوی خواهر.

0 نظرات:

جستجوی این وبلاگ